In Minds Of Books عجیب نیست کتاب بعدازچندین بارخواندن چاقتر میشود!چیزی لابلای صفحه ها جامیماند.چیزهایی مثلِ احساسات،افکار،صداها!کرنلیا_فانکر گلی که پس از مرگ یک جوان زیباروی دیگر رویید،گل سوسن هیچ شباهتی به
گُلی که اینک ما سوسن میگوییم نداشت، بلکه زنبق گونه بود و به رنگ ارغوانی تیره،
یا به گفتهی شماری دیگر به رنگ سرخ زیبا و دل انگیز. مرگ آن جوان نیز مرگی حزن
انگیز بود که هر ساله یاد آن را گرامی میداشتند.... زیرا جوان در: جشن هیاسینتوس (سوسن) که در طول شب آرام پایدار میماند در مسابقهای با آپولو کشته شد. در پرتاب دیسک به رقابت برخاستند و دیسکی که آن خداوند به سرعت پرتاب کرد از هدفی که وی در نظر داشت فراتر رفت. آن دیسک محکم بر پیشانی هیاسینتوس (هیاسینت) فرود آمد و زخمی هولناک به جا گذاشت. او از عزیزترین همنشینان آپولو بود. در آن هنگام که کوشیدند ببینند چه کسی دیسکش را دورتر میاندازد، هیچ رقابت یا مسابقهای بین آن دو نبود، بلکه میخواستند ورزش کنند. آپولو چون فوران خون از پیشانی آن جوان و افتادنش بر زمین را بدید، وحشتزده شد. وقتی که آن جوان را از زمین بلند کرد و در آغوش گرفت و کوشید زخم را التیام بخشد، خود نیز رنگ باخت و چهره زرد کرد. اما دیگر دیر شده بود. هنوز او را در آغوش گرفته بود که سرش عین گلی ساقه شکسته به عقب افتاد. او مرده بود و آپولو که در کنار جسد وی زانو بر زمین زده بود به حالش گریست، زیرا در عنفوان جوانی و زیبایی مرده بود. آپولو خود او را کشته بود، هر چند که تقصیری نداشت و او را به عمد نکشته بود. وی پیوسته میگریست و میگفت: «وای، کاش میتوانستم جانم را فدای تو کنم، یا با تو بمیرم». در همان حال که آپولو زار میگریست و چنین ندبههای سوگوارانه میکرد، گیاه خون آلودهای دوباره رشد کرد و چنان گل زیبایی داد که تا ابد نام آن جوان را بر خود نهاد: هیاسینتوس یا سنبل. آپولو خود بر گلبرگهای آن نوشت، اما شماری میگویند حرف، اول هیاسینتوس را بر آن نوشت و شماری دیگر بر این عقیدهاند که دو حرف از یک کلمه یونانی نوشت که «افسوس» معنی میدهد، اما در هر صورت هر چه که بود یادواره اندوهِ بزرگ آپولو بود. داستان دیگری هم هست که میگویند زفیر، یعنی باد غرب، او را کشت نه آپولو. آن باد هم آن جوان را که زیباترین جوانان دنیا بود دوست میداشت و چون خشم ناشی از حسد، که چرا آپولو او را بیش از زفیر دوست دارد، بر او چیره شد، بر آن دیسک وزید و سبب شد تا از مسیر خود منحرف شود و به هیاسینت برخورد کند. چنین داستانهای زیبا و شایان توجهی که درباره جوانان زیبارویی نوشته شده است که در عنفوان جوانی مردهاند و بعد آن گونه که سزاوار و شایسته بودهاند به گلهای بهاری بدل شدهاند، احتمالاً پس زمینههای تیرهای دارد. در این داستانها به پلیدیها و به اهریمن صفتیهایی اشاره شده است که در گذشتههای بسیار دور دیده شده است. دیربازی پیش از آنکه در سرزمین یونان داستانها و اشعاری که اینک به دست ما رسیده است گفته یا سروده شود، و شاید حتی پیش از آنکه داستانسرا یا شاعری وجود داشته باشد، چنین اتفاق افتاده است که در کشتزارهایی نه چندان بارور اطراف یک روستا که حتی غله نیز در آنها به عمل نمیآمده است، یک نفر از روستاییانِ زن یا مرد کشته میشده است و خون وی بر زمینهای بایر و بی بروبار میریخته است. تاکنون هیچ کس اظهار عقیده نکرده است که خدایان نورانی ساکن کوه اولمپ از قربانی کردن نفرت انگیز آدمی بدشان میآمده است. انسان این احساس مبهم و تیره را داشته است که چون زندگی آدمیان اصولاً به فصل بذرپاشی و برداشت محصول استوار شده است، بی تردید، و حتما، بین آنها و زمین پیوند ژرفی وجود دارد و خونشان که با غله پرورش مییابد به نوبهی خود میتواند زمین را به هنگام ضرورت بارور کند. چه چیزی از این طبیعی تر که وقتی پسری جوان و زیباروی کشته میشده است، اندکی بعد در محل ریخته شدن خون، گل نرگس یا گل سوسنی که واقعاً نفسِ همان جوان بوده است میروییده و شکوفه میداده است، گلهایی که به نوبهی خود موجود جاندار دیگری میشده اند؟ بنابراین آنها به یکدیگر میگفتهاند که چه اتفاقی افتاده است، معجزهای روی داده است که مرگ سنگدل کمتر سنگدل و ستمگر جلوه کند. بعد، پس از گذشت اعصار و قرون متمادی، مردم باور کردند که زمین برای بارور شدن و برای محصول دادن به خون نیازی ندارد، بنابراین لازم آمد که بخشهای اندوهبار داستانها را حذف کنند، که سرانجام همه به دست فراموشی سپرده شد. (اکنون) هیچ کس به یاد نمیآورد که زمانی چنین رویدادهای وحشتناک و هراس انگیزی به وقوع میپیوسته است. روایت کردهاند که هیاسینتوس به دست خویشان خود کشته نشد که با خون او غذا بیابند، بلکه فقط بر اثر یک رویداد کاملاً اتفاقی و غم انگیز مرد. نوع مطلب : اساطیر یونان و رم mythology of Greek and Rome، برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 12 بهمن 1395 :: نویسنده : آمنه حمیدی
منوی اصلی درباره وبلاگ مطالب اخیر
موضوعات آرشیو وبلاگ نویسندگان برچسبها آمار وبلاگ
امکانات جانبی |